محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

جاده سبز رویاها

دومین سالگرد مادرشدنم مبارک...

1393/5/6 17:56
نویسنده : مامان بهاره
1,970 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم 2سالگیت مبارک

 

امروز تمام ستاره های آسمان میهمان جشن من هستند زیرا که فرشته ای از آسمان آمده تا طعم خوش آسمانی بودن را به من بچشاند !!

چه لطیف است حس آغازی دوباره،

و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس...

و چه اندازه عجیب است ، روز ابتدای بودن!

و چه اندازه شیرین است امروز...

روز میلاد...

روز تو!

روزی که تو آغاز شدی!

در 7مردادماه 1391دنیا صدای گریه کودکی را شنید
که امروز تنها بهانه برای خندیدن من است . . .
امروز را با هم لبخند میزنیم ... تولدت مبارک . . .

وقتی بغلم می کنی و بهم می چسبی و با لب های کوچولوت ،تند تند بوسم می کنی که مثلاَ از دلم در بیاری ....

وقتی دنبالت می کنم و می گم می خوام بخورمت و تو توی صندلی فرو می ری و دستات رو جلوی چشمات میگیری که من نبینمت...یا یه گوشه قایم میشی که پیدات نکنم

وقتی میگم عسلم دوستت دارم ،تو هم همینو بهم نشون میدی

وقتی به خاطر بی اجازه برداشتن چیزی دعوات می کنم و تو گوله گوله اشک میریزی وسریع میای بغلم وبوسم میکنی وتند تند میگی مامان مامان ....

وقتی خسته وهلاک از بازی وشیطنت یه گوشه بی حال میافتی وخودت خوابت میبره

وقتی که میریم تو تختخواب واسه خوابیدن حلقه میکنی دست های کوچولوت رو دور گردنم ولبهات رو میچسبونی به صورتم تا نفست به نفسم گره بخوره وآرامش بگیری وآروم بخوابی

وقتی میدوی سمتم ومیگی مامان ..سفت بغلم میکنی گردنمو فشار میدی وسرتو میذاری رو شونم...

وقتی ...

وقتی...

وقتی...

خودم رو خوشبخت ترین آدم ها میدونم ..دلم میخواد پرواز کنم از خوشی وسرمستی وهزاران بار خدا رو شکر کنم به خاطر اینهمه خوشبختی..به خاطر لذت بردن از این حس زیبایی که وجود تو به من هدیه کرده...

دومین سالگرد مادرشدنم مبارک...

فرشته نازم دوست دارم ..تولدت مبارک

به خاطر حضورت درکنار من

به خاطر حس مادرانه ای که تو به من بخشیدی

به خاطر روح لطیف و پاکت چرا که لمس تو لمس تمام زیبایی هاست

به خاطر لبخند زیبایت و آفرینش تمام لحظه های شیرین و ناب زندگیم

سپاسگذارم

هر چی عشقه با نگینش

هر چی خوب بهترینش

آسمونها با زمینش

غم دنیا کمترینش

از خوشیهابهترینش

زندگی صد آفرینش

بگذار شب به ستارگانش بنازد وقتی ماهش مال من است...

پسرکم خدا را شکر می کنم شما را برای من آفرید که در چنین روزی مرا مادر صدا بزنی خدا را شکر که مرا

لایق چنین لقب بزرگی دانست تو فرشته ی من شدی امیدوارم که بتوانم بهترینها را برایت به ارمغان بیارم

تمام وجودم از روز اول که قدم های نازنینت را در وجودم نهادی دلم را لرزاندی ومن دیوانه وار منتظر آمدنت بودم

تا اینکه ‍پا به عرصه وجود نهادی .... و امروز تو را با تمام وجودم می ستایم که با آمدنت بهترین نام دنیا را به من بخشیدی

ومن با تو طعم زیبای مادری را چشیدم

پسرم! با تو دانستم که مادر به مانند شمعی ست که برای زنده ماندن شعله اش می سوزد نازنینم بهترین روزهای جوانیم را

برایت سپری می کنم بی آنکه به گذر بیاندازم . به امید فردایی روشن برای تو

پسندها (3)

نظرات (1)

مامان سمانه
17 مرداد 93 10:58
دوست جونیم کجا رفتی خبری ازت ندارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟