محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

جاده سبز رویاها

بعداز3ماهگی محمدپارسا

1391/10/11 23:35
نویسنده : مامان بهاره
264 بازدید
اشتراک گذاری

بعداز3ماهگی محمدپارسا

محمدپارسای ما دو ماهگی رو به پایان برده و

هر روز داره شیرین و شیرینتر میشه

دیگه کاملا من و علیرضارو میشناسه حتی  با چشاش دنبالمون میکنه

 قربونش بشم من.

گردنش رو تقریبا می تونه نگه داره , دستای منو می تونه بگیره ودوست داره بلند شه

 گاهی دستاشو به سمت سرم میندازه و موهامو میکشه ,

 وقت شیر خوردن به چشام خیره میشه و می خنده .

خندیدنش با صدا شده وقتی از خواب پا میشه کلی واسه خودش حرف می زنه وکش و قوس

.میاد


وقتی گلوش رو بوس می کنیم بیشتر می خنده فکر کنم عشق مامان قلقلکیه

مثه مامان و باباش عاشق تلویزیونه و کلی از فیلمهایی که من میبینم رو میبینه

فقط مناسب سنش نیست

وقتی میخوام ازش عکس بگیرم کامل متوجه میشه و به دوربین خیره میشه .

1روز یکبار پیپی میکنه

کلی به دکترش لبخند میزنه و نگاهش میکنه

محمدپارسا این روزها کلی خنده به ما تحویل میده . یه صداهایی هم در میاره و با خودش حرف میزنه .اولین صدایی که تکرار میکنه اغو و  غو غو است .

وقتی بهمون نگاه می کنه احساس می کنیم الانه که یه چیزی بگه دهنش پر از حرفه ولی

هیچی نمیگه

قطره آ+ د دوست نداره و تا حالا چند بار پریده تو گلوش که من از ترس داشتم می مردم

محمدپارسا پسر خوش خنده ای است و وقتی پوشکش رو باز می کنیم بازی میکنه و

کلی کیف می کنه

 منم هم هر روز 3 4 بار دور از چشم علی آقا بازش میزارم تا کیف کنه .

اونروزعلی دید و با عصبانیت گفت: همه جا رو به گند میکشه ها .

اینو گفت و از اتاق بیرون رفت. گفتم : نه بچه م اینقد بچه ی خوبیه که نگو . با ادبببببببب!

همین حالا جیش کرده دیگه نمیکنه . تا رومو برگردوندم ملافه بیارم بندازم رو پاهای کوچولوش

یه دفعه چشمتون روز بد نبینه دیدم فواره زده بالا سرش از لای موهاش گرفته تا روی

 رختخواب . تند تند مامیش کردمو پریدم تو حمام موهاشو شستم و مثل برق اومدم

تو اتاق ملافه ها رو کندم و تو ماشین لباسشویی انداختم .

 علی که نفس نفس زدن منو دید

از تو اتاق مطالعه سرک کشید منم تند گفتم : دیگه موقع شستن ملافه ها بود!

علی : آره جون خودت ! بگو کار خرابیا رودارم درست میکنم .  بچه ت که بچه ی خوبی بود

با ادبببببببببببببب پس چی شد؟

   خب دیگه پیش میاد.

 الهی من فدای دهن بی دندونش بشم من که وقتی میخنده دوست دارم ساندویچش کنم بخورم

عشق من واقعا آرومه و ما رو اذیت نمی کنه طفلکم فقط بغلیه و دوست داره تو بغل باشه

خیلی گریه نمیکنه و وقتی گریه می کنه یه گریه ای می کنه که صداش تا چند وقت از یادمون نمیره

 به موسیقی عکس العمل نشون میده با دهن باز سرشو به اطراف میچرخونه دنبال منبع صداست

وقتی اونو رو پاهامون میشونیم و با دست پشتش میزنیم میخوادبا تعجب سرشو به عقب

 برگردونه ببینه کیه؟

وقتی سوار ماشین میشیم 5 دقیقه ای می خوابه . شیر خوردن تو ماشینو هم دوست داره  

 حرکاتش سریع و به نظر زرنگ و شیطون میاد .خدا به دادمون برسه

دستاش تا مچ ! تو دهنشه و اگه بخوایم در بیاریم میزنه زیر گریه وبه قول مامانم غش میکنه!

آب دهنشم که سرازیر ه واااااییییییییییی.

وقتی بغلش میکنیم سر شونه لباسامونو میخوره یا اگه دمرو رو دستم باشه موقع آروغ گرفتن

ملچ مولوچ کنان آستینمو... اما نمیذارم خیالتون راحت جز چند بار که

 حواسم تو تلوزیون بود و متوجه نبودم موفق نشده بخوره شیطونکم

دوست داره مواقعی که بیداره عمودی باشه. افقیش کنیم جیغش بلند میشه

 پستونک دوست داره و وقتی دستشویی میکنه لباشو غنچه میکنه و اطرافش رو نگاه میکنه .

خیلی دقیقه و هر جا که میریم با دقت به همه چی نگاه میکنه

کامل میتونه توی جاش دور بزنه و 180 درجه تغییر مسیر میده هههههههه

 عاشقه تلویزیونه و کلی خیره میشه.موهاش هم داره میریزه و ایشاالله موهای جدید در میاد

وقتی داره شیر میخوره کلی با من حرف میزنه همش میگه او او او اه اه ......

چند بار هم مهمونی رفتیم که محمدپارسا بازم مثه همیشه آقا بود و آروم

البته اینم بگم که همه میگفتن پس اصلا بچه داری برات سخت نیست از بس آرومه ولی گفتم نه بابا

 اینجوریا هم نیست گاهی خیلی تو خونه شلوغ میکنه ولی همین که جایی میریم ساکته وکلی

 برای میزبان میخنده با صدای بلندو آغو آغو میکنه.

مامانم میگفت اینقدر نبر بچه رو اینور و اونور .

 همش اسپند دود میکرد نمیدونم منم دارم کم کم میترسم! بار آخر به محمدپارسا گفتم

رفتیم مهمونی خنده بی خنده جدی باش! علی سرشو تکون داد وبه شوخی گفت

 واقعا که تو گفتی اونم فهمید

تو اون مهمونی اونقدر خندیدو صدا در آوردکه خود میزبان گفت براش اسپند دود کن

 خیلی شیرینه ماشالا

قربونشم میشم من هههههههههه

تازهگیها یادگرفته جیغ بزنه وقتی گشنش میشه فقط جیغ میزنه اونم بلند منم میفهمم که گشنشه اگه یکم دیربجنبی حسابی قات میزنه وگریه میکنه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان ساجده
11 دی 91 23:46
سلام عزیزم متین تو مسابقه سوگواره محرم آتلیه سها شرکت کرده اگه لطف کنید بیاد تو وبلاگش به آدرسی که هست برید و بهش رای بدید ممنون میشم در ضمن اگر به کوچولوی دیگه ای رای داده باشید مشکلی نداره میتونید بازم رای بدید