محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

جاده سبز رویاها

محمدپارسا وپدربزرگها

لباس عیدت که پوشیدی واماده برای رفتن به مهمانی هستی. ٢/١/٩٢ لباست بهت میاد درست اندازه جیگری محمدپارسا وپدربزرگ درشب عید(پدرپدری) ٢٩/١٢/٩١شب چهارشنبه اخرسال ارامگاه فردوسی واغوش پدربزرگ(پدرمامان) 7/1/92چهارشنبه   ...
20 فروردين 1392

محمدپارسا وثنا

محمدپارسا وثنا ثنا دخترعموی مامان بهارست وپنجشنبه به اتفاق عمووزن عموم به خونه ما اومدند. ١٥/١/٩٢پنجشنبه ثنا ٧ماهشه وپارسا ٩ماهشه (هربچه ای یه جوره) ...
18 فروردين 1392

سفربه مشهد

سفربه مشهد درروز4فروردین روزیکشنبه ساعت 6به سمت فرودگاه حرکت کردیم ودرساعت 8شب بوسیله هواپیما روانه مشهدشدیم. محمدپارسا درهواپیمادرصندلی اختصاصی 4/1/92 خوابت گرفته ودرصندلی اختصاصیت خوابیدی وقتی رسیدیم بیدارت کردیم. وقتی به فرودگاه رسیدیم مامانم وبابا وخاله مهسا به استقبالمون اومدند وبرای توخیلی دلشون تنگ شده بود وتورو کلی بوس کردند. عکس دسته جمعی درارامگاه فردوسی درکالسکه که عکاسم مامان که جاش توعکس خالیه. اولین روز9ماهگیت 7/1/92 پسرم این اولین سفرزیارتی بود که قسمتت شد وهمراه مامان و بابا وخانواده مادریت به انجا رفتیم . زیارتت قبول پسرم  انشاالله کربلا ومکه با هم قسمتمون بشه.  عکسی از...
18 فروردين 1392

پارسا وسفره هفت سین

سال نوبرهمه مبارک... سالی که نکوست......                             ازبهارش پیداست....... امسال ما با سالهای قبل فرق میکنه..... امسال برای ما بی شک نکوست....... چون تو هستی...... چون توکنارهفت سین دعای تحویل سال را خواندی..... امسال برای ما بی شک نکوست.... چون خدا به خاطرتودرخانه ما نظرکرد........ میدانم به خاطر توهم شده خدا همه چیز را یک جوریدرست میکند.. ولی نمیدانم چرا دلم شورمیزند.... پارسال محمدپارسا درشکمم بوذ وامسال محمدپارسا درسن 8ماهگی کنارسفره هفت سین بامامان وباباش ور...
11 فروردين 1392

بخواب اروم لالا

استفاده شصت دست بجای پستونک(اینم یه جورشه) بخواب آروم بهترين دليل   ِ رويا بخواب آروم پارسای   ِ قصه ي مامان وبابا بخواب آروم تو آغوش   ِ شعرم كه شايد بگذره شب از سر   ِ ما بخوب آروم غنچه ي خوش باور   ِ من بخواب اي نازنين ، هميشه   با من بخواب زير   ِ سقف   ِ عشق و رويا كه داره ميرسه فصل   ِ جون سپردن لالا كن با صداي رقص   ِ بارون بخواب تو همين خونه ي ويروون بخواب آروم تو اين كنج   ِ غم آلود كه موندني شده ديگه زمستون...! ...
28 اسفند 1391

8ماهگی

کناراشنایی تواشیانه میکنم فضای اشیانه را پرازترانه میکنم کسی سوال میکند برای چه زنده ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ومن برای زندگی تورو بهونه میکنم 8ماهگی   بگذارهرکسی هرچه دوست دارد بگوید. مهم اینست که تودردانه ی منی.. 8ماهگی من ازتمام خوبی های دنیا فقط وفقط تورو میخواهم.. 8ماهگی   یک سبدگل سرخ   همراه قلب کوچکم تقدیم به تو به توکه عشقت درقلبم   کلامت درذهنم وعطروبوی تو درمیان صفحات خاطرم ماندگاراست.... ...
28 اسفند 1391

محمدپارسا 8ماهه شده مبارکه

به نام خدایی که محمدپارسا را به ماداد.... من اومدم با کلی تاخیر یه ٢-٣ ماهی که به خونه جدید اسباب کشی کردیم  که باعث شد کلی تاخیر داشته باشم محمدپارسا ٨ماهه شده مبارکه این روزا محمدپارسا داره شیطون تر میشه باید چهارچشمی مواظبش بود محمدپارسا حسابی غلت میزنه وبه این ور اونور میره البته فعلا اروم میره با رورواکشم کلی حال میکنه دستشو به همه چیز میندازه وباکلی فضولی کلمه مامانم چندروزه میگه البته وقتی گریه میکنه ازاخر٦ماهگی کلمه ن نه ودد رو خیلی تکرارمیکنه غریبه واشنا روازهم تشخیص میده واگه کسی رو نشناسه کلی گریه میکنه همین که ازکنارش بلند میشم وتنهاش میذارمش گریه میکنه وبازبون بی زبونی میگه بیا پیشم ...........
21 اسفند 1391

حمام کردن محمدپارسا

حمام کردن اقاپارسا بردمت حمام وقبل ازاینکه بشورمت چندتا ازت عکس گرفتم. قربون خندیدنت مامان بره تعجب کردی!!!!!! وای که چفدر خوردنی هستی. بعدازحمام کردن لباسات روپوشوندم وقتی ازحمام میای بیرون خیلی خسته ای وزودبه خواب می ری ...
30 دی 1391